آدرینا جونآدرینا جون، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

خاطرات قشنگ دختر خوشگلمون

روزت مبارک دختر گلم

دختر گلمم  روزت مبارک تک گل باغ زندگیمون .. البته با یه روز تاخیر ...  اونم چون مامانی و دخملی رفته بودن دریا .. اونم با خالجونی ها و دوست جونا ..  جای بابایی گلمون خالییییییییییییی   که کلی هم دلش برای دختر گلش تنگ شده بود اخه این اولین باری بود تنهایی رفته بودیم ددرر اونم دو روز پیش بابایی نبودی خلاصه دیگه ... نازگل مامان خیلی بلا و ناز شدی ..هر چی بگم کم گفتممم  ماشالله شیطونو باهوش که تو دریا کلی دوست جون پیدا کردی همه عاشقت میشدن بلا بلا بلااااااااااا  هر چی بگم کمهه ... هم روز دختر بود و هم 18 ماهگی عسل خانمم که مامانی برات کیک درست کردیم بردیم با خالجونا خوردیم خیلی خیلی خوش گذشت بهمون وو ولی باب...
18 شهريور 1392

این دخمله ...

سلام به این دخمله من که خیلی دوسش داریمم  این مامانی که رسما تنبله ...  میدونم .. آدرینا جون من این روزا این ماه ها همه داره میگذره و ما هر روز خدا رو شکر میکنیم که خدا بهترین هدیه شو به ما داده ... این دخمله ما یاد گرفته میگه  این دخمله ... میگیم شیطون مامان کیه   میگه این دخمله ...  یعنی عاشقتممم  .. وقتی اینو میگی خیلی هم بلا و لوس .. تو ماه رمضون یه شب گوش دخملی ناز ما درد میکرد که دیگه همه هواشو داشتن نازووووو  بوسسسسسسس  خلاصه کلی قربون صدقه ...  از همون شب  ادری بلا ما یاد گرفته .. تا یه کوچولو دعوا میکنیمت یا میگیم کاری رو نکن بزار بشین یا هرچیزی که دوست نداری رووو سریع گ...
6 شهريور 1392
1